سال ۷۵ بحران بزرگی به نام گرانی کاغذ برای نشریات به وجود آمد. به همین دلیل روزنامه «اخبار» به سردبیری زندهیاد حسین قندی تصمیم گرفت روزنامه را در یک صفحه منتشر کند. سرمقاله آن شماره یک صفحهای اخبار، درخواست از مردم برای کمک به تامین هزینه خرید کاغذ بود. بعد از انتشار، مردم آنقدر به حساب اعلامی پول ریختند که هزینه خرید کاغذ روزنامه تا یک هفته تامین شد. وزیر ارشاد نیز تا پایان همان هفته دستور حل مشکل مالی روزنامه را داد.
بیش از ۲۰ سال از آن روز میگذرد. حالا نه روزنامهها در اعتراض به بحران کاغذ برای نشریات تصمیم مشابهی میگیرند نه مردم از روزنامهها چنین حمایتی میکنند. دلیلش ساده است: امروز رسانههای اجتماعی از رسانه چاپی پیشی گرفتهاند. بخش بزرگی از جامعه اخبار روزنامهها را نه به وسیله روزنامهها بلکه به واسطه رسانههای اجتماعی انجام میدهند. آنها خبرها را از سایت روزنامهها، خبرخوانها (مانند پیشخوان)، کانالهای خبری (مانند کانالهای تلگرام)کیوسکهای آنلاین (مانند بخش فروش نشریات در فیدیبو)، شبکههای اجتماعی (مانند توییتر) میخوانند. خرید نشریات چاپی معمولا آخرین گزینه بیشتر کسانی است که اخبار و گزارشهای روز را دنبال میکنند.
دنیا تغییر کرده است. امروز برای صفحهبندی در روزنامهها، تیترهای کاغذ دوربُر و روی صفحههای سفید بزرگی که باید به چاپخانه برود چسبانده نمیشود. امروز تنها راه دسترسی به منابع خبری برای روزنامهنگاران رفتن به حوزههای خبری، تلفن، فاکس و در نهایت تلکس نیست. به تبع این تغییرات، امروز کاغذ نیز تنها راه دسترسی به اخبار نیست.
این تغییرات در بیشتر کشورهای دنیا اتفاق افتاده است. اما رسانهها در هر کشوری با توجه به فرهنگ غالب بر آن جامعه، خود را با این تغییر منطبق کردند. اینجا ایران است. کشوری که سرانه مطالعه کتابش کمتر از ۱۰ دقیقه است. ناشران و متولیان فرهنگی برای کتابخوان کردن مردم باید هزار جور بازی دربیاورند. از برگزاری هفته کتابخوانی گرفته تا تخفیفهای دورهای و فروشهای جشنوارهای.
در چنین شرایطی طبیعی است نشریاتی چاپی به خصوص نشریات مستقل و تخصصی که وابستگی سیاسی ندارند با بحران روبهرو شوند. حتی اگر کاغذ گران یا نایاب نشود، رسانههای اجتماعی رقیب بزرگی برای رسانههای مکتوب محسوب میشوند. جنگ این دو رسانه خودش یک بحران است.
حالا دوباره کاغذ گران و نایاب شده، بسیاری از نشریات از جمله روزنامه هفت صبح، روزنامه اعتماد، روزنامه فناوران، هفتهنامه عصر ارتباط و غیره مجبور شدند تعداد صفحات نشریاتشان را کم کنند تا بتوانند مدت زمان بیشتری از کاغذی که دارند استفاده کنند.
این روزها، جدا از سرسختی رقیبی به نام رسانههای اجتماعی، نایاب شدن کاغذ برای نشریات را باید مرثیهای برای رویای روزنامهنگارها دانست. امیدواریم مسوولان پیش از آنکه نشریات به تعطیلی کشیده شوند فکری به حال بازار کاغذ، دلالان، رانتخواران و سودجویان این بازار کنند.
منبع: Journo Review